صفحه نخست فروشگاه    همکاری در فروش    بیزنا    میدا      تماس با ما
            منوی محصولات
کتاب ها
  کتب مذهبی[14]
کتب فرهنگی[9]
دفاع مقدس وشهدا[13]
سیاسی[3]
نرم افزار
فلش کارت
مستند
بازی
سخنرانی
رمان
دفترتحریر
            صفحات
»تخفیف در محصولات به مناسبت اعیاد شعبانیه
»درباره فروشگاه
»تخفیف ها
»تبلیغات
»هدایای خرید محصولات فروشگاه یاسین
»تولیدکنندگان محصولات
»تخفیف برای وبلاگ نویسان
»نحوه خریدمحصولات
            کد سفارش

 

            پربازدیدترین محصولات
شهیدعلم(شهیدداریوش رضایی نژاد)باتخفیف شهیدعلم(شهیدداریوش رضایی نژاد)باتخفیف
کتاب معجزه اشک کتاب معجزه اشک
کتاب تقویم شیعه کتاب تقویم شیعه
نرم افزار چندرسانه ای مشق خون نرم افزار چندرسانه ای مشق خون
چادرهای سرخ چادرهای سرخ
            آگهی

             سفارشات
نام کالا قیمت تعداد حذف
             رمان ساعت 10و22دقیقه(رمان دفاع مقدس)
رمان ساعت 10و22 دقیقه.نویسنده:سلیمان کرمی.بخشی از رمان در توضیحات محصول آورده شده است. (رمان دفاع مقدس)
قيمت 48000ریال
تعداد کالا :2
رمان ساعت 10و22دقیقه(رمان دفاع مقدس)
  جسدخون آلودحمیدمانده بود زیرپای عراقی ها،مهدی نگذاشت بروند وبیاورندش،وحالاشایداین سکوت به عذاب وجدان وخیلی چیزهاربط داشت.
رزمنده بازهم تقلا کرد:
استراحت بهانه است،به خاطر مراسم حمیدمی گویم.نمی خواهی بروی مراسمش رابرگزارکنی؟
لازم نیست.
لازم نیست یا نمی خواهی بروی؟
درصدای آتش وشکستن چوبهای تردوخاکسترشده،خیلی آرام گفت:(نمی توانم)
وخیره شد توی چشم های او وگفت:
نمی توانم  به چشم های پدرومادرهایی که بچه هایشان توی لشکر من بودندواین طوری گم شده اند نگاه کنم.
رزمنده اوراتسلی داد:
تقصیر تونبود که 
مهندس چشمانش پرشدازاشک...:
شایدتقصیرمن بوده یانبوده...ولی نمی شودیادم برود.آن ها بچه هاشان راسپرده بودند به من...
نتوانست ادامه بدهد،رزمنده به اوگفت:
حمیدهم خوب از توست...
مهدی یک سکوت طولانی کردوبعدگفت:
خوش به حال حمید
...آتش داشت چوبهارا می سوزاند،حالاباصدای زیاد...

 تاریخ: 1392/03/02   مشاهده : 775
             ویترین محصولات
طرح بیزنس ملی ایران بیزنا

javahermarket

ب